به قطره قطره های اشکت قسم
که بیقرار و بی پناه و بیکسم
نرو نرو بدون همسفر
یا لا اقل علی رو هم ببر
ببین داره حسین رو میکشه
خون روی میخ در
عشق من خدانگهدار،خدانگهدار،خدانگهدار
زهرای من،چقدر کبوده روی تو
سه ماهه پیر شدی
سپیدِ موی تو،ب
گو چکارکنم یکم آروم بشه،
نگفتی آخرش به من حسن چشه
به پشت در برام سپر شدی،
خودم دیدم که بی پسر شدی،
دیدم داره میسوزه چادرت،
وقتی شعله ور شدی
نظرات شما عزیزان:
:: موضوعات مرتبط:
<-CategoryName->
:: برچسبها:
<-TagName->